سراب رد پای تو!

.:شرح حال نویسی:.

سراب رد پای تو!

.:شرح حال نویسی:.

روز بهاری!

امروز چه روز قشنگیه
هوای فوق العاده ی این روز زیبای بهاری واقعاً آدم رو با نشاط میکنه!

عشق می ارزد!


به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سَنَدِ عشق، به امضا شدنش می ارزد

گر چه من تجربه ای از نرسیدن هایم
کوشش رود به «دریا» شدنش می ارزد

کیستم؟ باز همان آتش سردی که هنوز
حتم دارد که به اِحیا شدنش می ارزد

با دو دستِ تو فرو ریختنِ دَم به دَمَم
به همان لحظه ی برپا شدنش می ارزد

دل من در سبدی، عشق به «نیل» تو سپرد
نگهش دار، به «موسی» شدنش می ارزد

سالها گر چه که در پیله بمانَد غزلم
صبرِ این کِرم به زیبا شدنش می ارزد


تو که نیستی!

تو که نیستی زندگیمو زیر پای کی بریزم!
واسه کی دلم بمیره وقتی تو نیستی عزیزم!!
دست سرد این زمونه دستامو از تو جدا کرد!
بازی دوری و حسرت با دلای ما چی ها کرد!!

عشق تو توی وجودم تا همیشه موندگاره
همه آرزوم همینه که ببینمت دوباره!

دوری تو داره آروم منو از پا در میاره
رنگ پیری ذره ذره تو وجودم پا میذاره!


تو بگو
چقدر با گریه بخونم تا برگردی؟؟؟
فقط بگو چقدر!

طاقت دوری ندارم تو بیا بمون کنارم
ارزونیه قدم تو همه ی دار و ندارم!
این قشنگ ترین ترانه با تو آرزومه
ای تو نیمه ی وجودم بی تو عمر من حرومه!


یادمه آخرین بار برام آهنگ صادقی رو میخوندی
پس چرا همش دروغ بود؟
مگه نگفتی:

برقص من با تو بیدارم
نترس تنهات نمیذارم
بمون از عشق و با من بخون!


شکنجه گر!

روزهای بی رنگ گذشته داره کم کم، آروم آروم محو و نابود میشه
این روزها خاطره میشن
خاطراتی تلخ

راستش میخواستم این وبلاگ رو با نام شکنجه گر شروع کنم، عنوان یکی از آهنگ های داریوش که خیلی این روزا گوش میدم
حتی قالبشم کامل ساختم ولی
ولی
ما هر چه میکشیم از سر عشق میکشیم:

عذاب میکشم ولی عذاب من گناه نیست!

وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست!

یوسف گم گشته

سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم

از درون همه ویرونم ، اما ظاهرم آباد
شهر خاموشانه قلبم ، رو لبام پره فریاد
من همه نقدینه هام رو پای عاشقی دادم
پا به زنجیر و اسیرم ، اما از خودم آزاد
سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم

آبروم رفته از دست آوازه های عشق
مونده ام بی پناه ، پشت دروازه های عشق
روز بی ابرم و مثل خارم به چشم شب
قلب من شده باز ، سپر تازه های عشق
سرخ صورتم از سیلی ، اما زرد تنم
یوسف هم دست حق و پاره پاره پیرهنم

منصور تهرانی، با صدای ستار